معنی فارسی desertic
B1وابسته به بیابان، توصیف کننده ویژگیهای مربوط به بیابان.
Pertaining to or characteristic of a desert.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آب و هوای بیابانی رشد گیاهان را دشوار میکند.
مثال:
The desertic climate makes it difficult for plants to grow.
معنی(example):
منطقههای بیابانی اغلب محل زندگی حیات وحش منحصر به فردی است که به شرایط سخت سازگار شدهاند.
مثال:
Desertic regions are often home to unique wildlife adapted to harsh conditions.
معنی فارسی کلمه desertic
:
وابسته به بیابان، توصیف کننده ویژگیهای مربوط به بیابان.