معنی فارسی desertward
B1به سوی بیابان، در مورد جهتی که به سمت منطقه بیابانی میرود.
In the direction of the desert.
- ADVERB
example
معنی(example):
مسافران به سمت بیابان حرکت کردند و به سوی زمین خشک رفتند.
مثال:
The travelers moved desertward, heading toward the arid stretch of land.
معنی(example):
آنها غروب آفتاب را دیدند در حالی که به سمت بیابان میرفتند.
مثال:
They saw the sun setting as they headed desertward.
معنی فارسی کلمه desertward
:
به سوی بیابان، در مورد جهتی که به سمت منطقه بیابانی میرود.