معنی فارسی desiccatory
B2به موادی اشاره دارد که باعث خشک شدن یا کاهش رطوبت میشوند.
Referring to a substance that has the quality of drying out.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اثر خشککنندگی آب و هوا میتواند برای برخی گیاهان شدید باشد.
مثال:
The desiccatory effect of the climate can be harsh for some plants.
معنی(example):
یک ماده خشککننده به جلوگیری از خرابی غذا کمک میکند.
مثال:
A desiccatory substance helps in preventing spoilage of food.
معنی فارسی کلمه desiccatory
:
به موادی اشاره دارد که باعث خشک شدن یا کاهش رطوبت میشوند.