معنی فارسی desideration
B1خواسته یا آرزویی که انسان دارد.
The act of desiring; a wish or desire.
- NOUN
example
معنی(example):
خواسته او برای دانش، او را به دنبال تحصیلات عالی کشاند.
مثال:
Her desideration for knowledge motivated her to pursue higher education.
معنی(example):
خواستهها معمولاً به نوآوری در زمینههای مختلف منجر میشوند.
مثال:
Desideration often leads to innovation in various fields.
معنی فارسی کلمه desideration
:
خواسته یا آرزویی که انسان دارد.