معنی فارسی desiringly

B2

به طور آرزومند، حالتی که نشان‌دهنده تمایل یا آرزوی عمیق است.

In a way that expresses desire or longing.

example
معنی(example):

او به نقاشی با چشمان آرزومند نگاه کرد.

مثال:

She looked at the painting desiringly.

معنی(example):

او درباره رویاهایش برای آینده با حالات آرزومند صحبت کرد.

مثال:

He spoke desiringly about his dreams for the future.

معنی فارسی کلمه desiringly

: معنی desiringly به فارسی

به طور آرزومند، حالتی که نشان‌دهنده تمایل یا آرزوی عمیق است.