معنی فارسی desirously

B2

با تمایل، به گونه‌ای که آرزو یا خواست عمیق را نشان دهد.

In a manner that shows a strong desire or longing.

example
معنی(example):

او با شوق به انتظار رسیدن بهار بود.

مثال:

He desirously awaited the arrival of spring.

معنی(example):

او با شوق به چشم‌انداز ماجراجویی لبخند زد.

مثال:

She smiled desirously at the prospect of adventure.

معنی فارسی کلمه desirously

: معنی desirously به فارسی

با تمایل، به گونه‌ای که آرزو یا خواست عمیق را نشان دهد.