معنی فارسی desitive
B1مربوط به عدم اقدام یا خودداری از انجام کاری
Related to the act of refraining or abstaining from something.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جنبههای خودداریکننده قانون بسیار مهم هستند.
مثال:
The desitive aspects of the law are very important.
معنی(example):
آنها نکات خودداریکننده را در استدلال خود تأکید کردند.
مثال:
They emphasized the desitive points in their argument.
معنی فارسی کلمه desitive
:
مربوط به عدم اقدام یا خودداری از انجام کاری