معنی فارسی despairfully
B1به طوری که نشان دهندۀ ناامیدی باشد.
In a manner that expresses despair.
- ADVERB
example
معنی(example):
او ناامیدانه به اتاق خالی نگاه کرد.
مثال:
He looked at the empty room despairfully.
معنی(example):
او وقتی اشتباهش را فهمید، ناامیدانه آه کشید.
مثال:
She sighed despairfully when she realized her mistake.
معنی فارسی کلمه despairfully
:
به طوری که نشان دهندۀ ناامیدی باشد.