معنی فارسی despiting
B1تحقیر کردن، یا نادیده گرفتن، به نوعی میتوان گفت بیاعتنایی به وضعیت یا شرایطی.
To disregard or look down upon someone or something.
- VERB
example
معنی(example):
آنها در حال تحقیر شانسهای خود برای برنده شدن در بازی بودند.
مثال:
They were despiting their chances of winning the game.
معنی(example):
با وجود شانسهای کم، او تصمیم گرفت ریسک کند.
مثال:
Despiting the odds, she decided to take the risk.
معنی فارسی کلمه despiting
:
تحقیر کردن، یا نادیده گرفتن، به نوعی میتوان گفت بیاعتنایی به وضعیت یا شرایطی.