معنی فارسی desponsage
B1در لغت به معنای پایان یک قرارداد یا ارتباط رسمی است.
The act or formal process of concluding or making a formal agreement.
- NOUN
example
معنی(example):
مراسم در مورد اتمام این اعلامیه جشن گرفته شد.
مثال:
The desponsage of the declaration was celebrated.
معنی(example):
در طول این مراسم نمایندگان همه طرفها حضور داشتند.
مثال:
During the desponsage of the contract, all parties were present.
معنی فارسی کلمه desponsage
:
در لغت به معنای پایان یک قرارداد یا ارتباط رسمی است.