معنی فارسی desponsate
B1به معنای نامزدی، تعهدی که بین طرفین در یک رابطه برقرار میشود.
Referring to a state of being formally engaged or committed in a relationship.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او حلقهای به نشانه تعهد دریافت کرد.
مثال:
She received a desponsate ring as a sign of commitment.
معنی(example):
سنت نامزدی به صدها سال قبل برمیگردد.
مثال:
The desponsate tradition dates back hundreds of years.
معنی فارسی کلمه desponsate
:
به معنای نامزدی، تعهدی که بین طرفین در یک رابطه برقرار میشود.