معنی فارسی destin

B2

سرنوشت، تقدیر یا مسیری که قرار است فرد در زندگی دنبال کند.

An inevitable or necessary fate or outcome, often predetermined.

example
معنی(example):

سرنوشت آثار هنر یک راز است.

مثال:

The destin of the artifacts is a mystery.

معنی(example):

بسیاری بر این باورند که سرنوشت زندگی ما از قبل تعیین شده است.

مثال:

Many believe that the destin of our lives is predetermined.

معنی فارسی کلمه destin

: معنی destin به فارسی

سرنوشت، تقدیر یا مسیری که قرار است فرد در زندگی دنبال کند.