معنی فارسی detainingly

B1

به‌طور بازداشت‌کننده، به معنای رفتاری که باعث بازداشت یا جلوگیری از آزادی کسی می‌شود.

In a manner that detains or restricts one's freedom.

example
معنی(example):

پلیس به‌طور بازداشت‌کننده‌ای در طول تحقیقات عمل کرد.

مثال:

The police acted detainingly during the investigation.

معنی(example):

رویکرد به‌طور بازداشت‌کننده او بعضی از اعضای تیم را عصبانی کرد.

مثال:

Her detainingly strict approach annoyed some team members.

معنی فارسی کلمه detainingly

: معنی detainingly به فارسی

به‌طور بازداشت‌کننده، به معنای رفتاری که باعث بازداشت یا جلوگیری از آزادی کسی می‌شود.