معنی فارسی detar

B1

تمیز کردن یا آماده کردن سطوح برای عملیات بعدی.

To remove tar or similar substances from a surface.

example
معنی(example):

شما باید وسیله نقلیه را قبل از رنگ‌آمیزی تمیز کنید.

مثال:

You need to detar the vehicle before painting it.

معنی(example):

کارگر سطح را تمیز می‌کند تا چسبندگی مناسب را تضمین کند.

مثال:

The worker will detar the surface to ensure proper adhesion.

معنی فارسی کلمه detar

: معنی detar به فارسی

تمیز کردن یا آماده کردن سطوح برای عملیات بعدی.