معنی فارسی detassel
B2عمل جدا کردن دانهها یا کلاهکهای یک گیاه خاص.
To remove the tassels from maize plants, typically for agricultural purposes.
- VERB
example
معنی(example):
کشاورزان معمولاً برای بهبود تولید بذر، کشتها را دانه برداشت میکنند.
مثال:
Farmers usually detassel corn to improve seed production.
معنی(example):
دانشآموزان تابستان امسال داوطلب شدند تا مزارع ذرت را دانه برداشت کنند.
مثال:
The students volunteered to detassel the corn fields this summer.
معنی فارسی کلمه detassel
:
عمل جدا کردن دانهها یا کلاهکهای یک گیاه خاص.