معنی فارسی detax
B1کاهش یا حذف مالیات از چیزی یا کسی.
To remove or reduce tax charges on something.
- VERB
example
معنی(example):
دولت تصمیم گرفت خدمات را بدون مالیات کند تا به اقتصاد کمک کند.
مثال:
The government decided to detax the services to help the economy.
معنی(example):
آنها در حال کار بر روی لایحهای هستند تا کالاهای ضروری را بدون مالیات کنند.
مثال:
They are working on a bill to detax essential goods.
معنی فارسی کلمه detax
:
کاهش یا حذف مالیات از چیزی یا کسی.