معنی فارسی detenant

B1

ساکن، فردی که در جایی زندگی می‌کند.

A resident or occupant of a place.

example
معنی(example):

ساکنان مجموعه آپارتمانی معمولاً برای رویدادهای اجتماعی ملاقات می‌کنند.

مثال:

The detenants of the apartment complex often meet for community events.

معنی(example):

هر ساکن نقشی در نگهداری ساختمان دارد.

مثال:

Each detenent has a role in maintaining the building.

معنی فارسی کلمه detenant

: معنی detenant به فارسی

ساکن، فردی که در جایی زندگی می‌کند.