معنی فارسی deterministically
B1به شیوهای که نتیجهگیریها به طور قطعی از شرایط اولیه ناشی میشوند.
In a manner where outcomes are determined by preceding events or conditions.
- ADVERB
example
معنی(example):
این فرآیند به طور قطعی عمل میکند، به این معنی که نتایج قابل پیشبینی هستند.
مثال:
The process works deterministically, meaning outcomes are predictable.
معنی(example):
آنها به طور قطعی به مسئله نزدیک شدند تا یک راهحل روشن پیدا کنند.
مثال:
They approached the problem deterministically to find a clear solution.
معنی فارسی کلمه deterministically
:
به شیوهای که نتیجهگیریها به طور قطعی از شرایط اولیه ناشی میشوند.