معنی فارسی deterrently

B2

به صورت بازدارنده، اشاره به روشی که هدفش جلوگیری از وقوع اقدامات نامطلوب است.

In a manner intended to prevent unwanted actions or behaviors.

example
معنی(example):

او به طور بازدارنده صحبت کرد تا رعایت را تشویق کند.

مثال:

She spoke deterrently to encourage compliance.

معنی(example):

قوانین به صورت بازدارنده اجرا می‌شوند تا از جرم جلوگیری کنند.

مثال:

Laws are enforced deterrently to prevent crime.

معنی فارسی کلمه deterrently

: معنی deterrently به فارسی

به صورت بازدارنده، اشاره به روشی که هدفش جلوگیری از وقوع اقدامات نامطلوب است.