معنی فارسی dethronements

B2

برکناری‌ها، به دفعات متعدد از بین بردن مقام یا قدرت یک فرد اشاره دارد.

Instances of removing someone from a position of power or authority.

example
معنی(example):

برکناری‌ها در تاریخ اغلب به دولت‌های ناپایدار منجر می‌شود.

مثال:

The dethronements in history often lead to unstable governments.

معنی(example):

چندین برکناری در طول انقلاب رخ داد.

مثال:

Multiple dethronements occurred during the revolution.

معنی فارسی کلمه dethronements

: معنی dethronements به فارسی

برکناری‌ها، به دفعات متعدد از بین بردن مقام یا قدرت یک فرد اشاره دارد.