معنی فارسی detribalising

B1

فرآیند دیمین تهی کردن، به اشکالی اشاره دارد که در آن هویت قبیله‌ای و فرهنگی کاهش می‌یابد.

The ongoing process of removing tribal identities.

verb
معنی(verb):

To cause (the members of a tribe) to lose their tribal culture.

example
معنی(example):

این مستند بر آثار دیمین تهی کردن جهانی‌سازی تمرکز دارد.

مثال:

The documentary focuses on the detribalising effects of globalization.

معنی(example):

تأثیرات دیمین تهی کردن می‌تواند منجر به همگن‌سازی فرهنگی شود.

مثال:

Detribalising influences can lead to cultural homogenization.

معنی فارسی کلمه detribalising

: معنی detribalising به فارسی

فرآیند دیمین تهی کردن، به اشکالی اشاره دارد که در آن هویت قبیله‌ای و فرهنگی کاهش می‌یابد.