معنی فارسی detribalization

B1

غیر قبیله‌ای شدن به معنای خروج افراد از ساختارهای قبیله‌ای و سنت‌های فرهنگی مربوط به آن است.

The process of transitioning away from tribal affiliations and identities.

example
معنی(example):

غیر قبیله‌ای شدن منجر به از دست دادن هویت فرهنگی می‌شود.

مثال:

Detribalization leads to the loss of cultural identity.

معنی(example):

فرایند غیر قبیله‌ای شدن می‌تواند تأثیرات اجتماعی قابل توجهی داشته باشد.

مثال:

The process of detribalization can have significant social effects.

معنی فارسی کلمه detribalization

: معنی detribalization به فارسی

غیر قبیله‌ای شدن به معنای خروج افراد از ساختارهای قبیله‌ای و سنت‌های فرهنگی مربوط به آن است.