معنی فارسی devilward

B1

چیزی که برای دفع شیطان یا شر استفاده می‌شود.

A charm or object intended to ward off evil or malevolent forces.

example
معنی(example):

آنها بر روی در یک تزیین به عنوان یک طلسم شیطانی آویزان کردند.

مثال:

They hung a charm on the door as a devilward talisman.

معنی(example):

روستاییان به نمادهای شیطانی برای حفاظت از خود اعتقاد داشتند.

مثال:

The villagers believed in devilward symbols to protect them.

معنی فارسی کلمه devilward

: معنی devilward به فارسی

چیزی که برای دفع شیطان یا شر استفاده می‌شود.