معنی فارسی dewanee

B1

حالت شیدایی یا شور و شوق شدید نسبت به موضوعی خاص.

An intense passion or obsession, often to the point of being fervent.

example
معنی(example):

شیدایی او در سخنرانی‌های پرشور او به وضوح مشهود بود.

مثال:

His dewanee was evident in his passionate speeches.

معنی(example):

او به خاطر شیدایی‌اش در اجراها شناخته شده بود.

مثال:

She was known for her dewanee during performances.

معنی فارسی کلمه dewanee

: معنی dewanee به فارسی

حالت شیدایی یا شور و شوق شدید نسبت به موضوعی خاص.