معنی فارسی dewanny
B1نوعی مشاوره یا ارائه راه حل در قالب یک گروه محلی.
A collective effort to provide solutions or advice, typically at a community level.
- NOUN
example
معنی(example):
شورای محلی راهحلهایی برای مشکلات شهر ارائه کرد.
مثال:
The dewanny offered solutions to the city's problems.
معنی(example):
آنها در شورای محلی برای بهبود شرایط زندگی همکاری میکنند.
مثال:
They work together in the dewanny to improve living conditions.
معنی فارسی کلمه dewanny
:
نوعی مشاوره یا ارائه راه حل در قالب یک گروه محلی.