معنی فارسی dewanship
B1نقش و مسئولیت در مدیریت محلی و نظارت بر فعالیتهای اجتماعی.
The position or role of managing and overseeing local affairs.
- NOUN
example
معنی(example):
مدیریت محلی شامل نظارت بر توسعه جامعه است.
مثال:
The dewanship involves overseeing community development.
معنی(example):
او برای دو سال به مدیریت منطقهای انتخاب شد.
مثال:
She was elected to the dewanship for two years.
معنی فارسی کلمه dewanship
:
نقش و مسئولیت در مدیریت محلی و نظارت بر فعالیتهای اجتماعی.