معنی فارسی dewiness

B1

حالتی که در آن آب شبنم بر روی سطوح، به ویژه گیاهان، موجود است.

The quality or state of being covered or moist with dew.

example
معنی(example):

شبنمی بودن گلبرگ‌ها تازگی می‌بخشید.

مثال:

The dewiness of the petals was refreshing.

معنی(example):

او از شبنمی بودن برگ‌ها پس از باران قدردانی کرد.

مثال:

She admired the dewiness on the leaves after the rain.

معنی فارسی کلمه dewiness

: معنی dewiness به فارسی

حالتی که در آن آب شبنم بر روی سطوح، به ویژه گیاهان، موجود است.