معنی فارسی dewooled

B1

به حالت یا وضعیتی اشاره دارد که در آن پشم از حیوانی برداشته شده باشد.

Having had wool removed, especially from sheep.

example
معنی(example):

بره‌های پشم‌کشی شده اکنون آماده بازار بودند.

مثال:

The dewooled lambs were now ready for market.

معنی(example):

پس از پشم‌کشی، گوسفندها به وضوح سبک‌تر به نظر می‌رسیدند.

مثال:

After being dewooled, the sheep looked significantly lighter.

معنی فارسی کلمه dewooled

: معنی dewooled به فارسی

به حالت یا وضعیتی اشاره دارد که در آن پشم از حیوانی برداشته شده باشد.