معنی فارسی diachronically

B2

به‌روشی که تغییرات زبانی را در طول زمان تحلیل کند.

In a manner that considers the historical development over time.

example
معنی(example):

از نظر دیاهرونیک، زبان به‌طور قابل توجهی تکامل یافته است.

مثال:

Diachronically, the language has evolved significantly.

معنی(example):

می‌توانیم متون را به‌طور دیاهرونیک تحلیل کنیم تا توسعه آنها را درک کنیم.

مثال:

We can analyze texts diachronically to understand their development.

معنی فارسی کلمه diachronically

: معنی diachronically به فارسی

به‌روشی که تغییرات زبانی را در طول زمان تحلیل کند.