معنی فارسی diaphragmatically
B2به طرز مربوط به دیافراگم، نشاندهنده روشهای تنفسی مناسب.
In a manner pertaining to the diaphragm, indicating proper breathing methods.
- ADVERB
example
معنی(example):
خواننده به صورت دیافراگمی نفس میکشد تا صدای قدرتمندی تولید کند.
مثال:
The singer breathes diaphragmatically to produce a powerful voice.
معنی(example):
از نظر دیافراگمی، تکنیکهای تنفس صحیح اهمیت دارند.
مثال:
Diaphragmatically speaking, proper breathing techniques are important.
معنی فارسی کلمه diaphragmatically
:
به طرز مربوط به دیافراگم، نشاندهنده روشهای تنفسی مناسب.