معنی فارسی diaphragming

B1

انجام عمل تنفس به روش دیافراگمی، برای بهبود صدا و کنترل آن.

The act of breathing in a diaphragmatic manner, aimed at improving vocal quality and control.

example
معنی(example):

تنفس به صورت دیافراگمی به بهبود توانایی‌های آواز کمک می‌کند.

مثال:

Diaphragming correctly can improve singing abilities.

معنی(example):

او هر روز تمرین دیافراگمی می‌کند تا تکنیک آواز خود را تقویت کند.

مثال:

She practices diaphragming every day to enhance her vocal technique.

معنی فارسی کلمه diaphragming

: معنی diaphragming به فارسی

انجام عمل تنفس به روش دیافراگمی، برای بهبود صدا و کنترل آن.