معنی فارسی dichronous
B1دو زمانی، مرتبط با یا به وقوع پیوستن در زمانهای مختلف.
Occurring or existing at different times.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
در زیستشناسی، برخی از گونهها دو زمانی هستند و در زمانهای مختلف جفتگیری میکنند.
مثال:
In biology, some species are dichronous, breeding at different times.
معنی(example):
رویدادهای دو زمانی در تاریخ میتواند به توسعههای فرهنگی متنوعی منجر شود.
مثال:
The dichronous events in history can lead to varied cultural developments.
معنی فارسی کلمه dichronous
:
دو زمانی، مرتبط با یا به وقوع پیوستن در زمانهای مختلف.