معنی فارسی dichrooscopic

B1

مرتبط با یا نشان دادن دو رنگی در تجزیه و تحلیل نوری.

Pertaining to or using the principles of dichroism.

example
معنی(example):

نمای دو رنگی رنگ‌های مختلفی را در جسم نشان داد.

مثال:

The dichrooscopic view revealed different colors in the object.

معنی(example):

تحقیقات او شامل تجزیه و تحلیل دو رنگی کریستال‌ها بود.

مثال:

Her research involved dichrooscopic analysis of the crystals.

معنی فارسی کلمه dichrooscopic

: معنی dichrooscopic به فارسی

مرتبط با یا نشان دادن دو رنگی در تجزیه و تحلیل نوری.