معنی فارسی dictograph
B1ابزار یا دستگاهی برای ثبت گفتار به صورت نوشتاری و دقیق.
A device used to record speech as written text accurately.
- NOUN
example
معنی(example):
او از یك دیكتیوگراف برای ثبت دقیق سخنرانی استفاده کرد.
مثال:
He used a dictograph to capture the lecture accurately.
معنی(example):
دیكتیوگراف به او کمک کرد تا یادداشتها را به شکل مؤثری ضبط کند.
مثال:
The dictograph helped him record notes efficiently.
معنی فارسی کلمه dictograph
:
ابزار یا دستگاهی برای ثبت گفتار به صورت نوشتاری و دقیق.