معنی فارسی die-linked

B1

پیوند خوردن اجزاء به یکدیگر به منظور همکاری و عملکرد بهتر.

Components that are connected to each other to work together effectively.

example
معنی(example):

اجزاء به هم پیوند یافته‌اند تا اطمینان حاصل شود که همزمان عمل می‌کنند.

مثال:

The components are die-linked to ensure they operate in unison.

معنی(example):

هر ماشین به هم پیوند یافته بود تا بهینه‌سازی کارایی در تولید صورت گیرد.

مثال:

Each machine was die-linked to optimize efficiency in production.

معنی فارسی کلمه die-linked

: معنی die-linked به فارسی

پیوند خوردن اجزاء به یکدیگر به منظور همکاری و عملکرد بهتر.