معنی فارسی difforme

B1

شکل‌های غیرمتعارف در مواد و اجسام، به ویژه در نساجی.

Describing materials that do not fit conventional shapes or forms.

example
معنی(example):

مواد دیفورم به اشکال معمولی متناسب نیستند.

مثال:

Difforme materials do not conform to typical shapes.

معنی(example):

جنبه دیفورم پارچه آن را منحصر به فرد کرد.

مثال:

The difforme aspect of the fabric made it unique.

معنی فارسی کلمه difforme

: معنی difforme به فارسی

شکل‌های غیرمتعارف در مواد و اجسام، به ویژه در نساجی.