معنی فارسی diffraction gratings
B2پدیده‌ای که در آن نور یا امواج در اثر عبور از شکاف‌ها یا سطح خاصی به طول‌موج‌های مختلف جدا می‌شود.
Optical devices made up of numerous closely spaced lines or slits that disperse light into its component wavelengths.
- noun
noun
معنی(noun):
A surface having many closely spaced lines or slits; used to produce optical spectra by mutual interference
example
معنی(example):
شبکه‌های شکاف‌دار در اپتیک برای تفکیک طول‌موج‌های مختلف نور استفاده می‌شوند.
مثال:
Diffraction gratings are used in optics to separate different wavelengths of light.
معنی(example):
پژوهشگران از شبکه‌های شکاف‌دار برای تجزیه و تحلیل خطوط طیفی عناصر استفاده کردند.
مثال:
Researchers used diffraction gratings to analyze the spectral lines of the elements.
معنی فارسی کلمه diffraction gratings
:
پدیده‌ای که در آن نور یا امواج در اثر عبور از شکاف‌ها یا سطح خاصی به طول‌موج‌های مختلف جدا می‌شود.
