معنی فارسی dignifiedly
B1به معنای انجام کارها با وقار و شان است.
In a manner that shows dignity and respect.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در طول مصاحبه به طرز با وقاری رفتار کرد.
مثال:
She conducted herself dignifiedly during the interview.
معنی(example):
او به سوالات چالشبرانگیز با وقار پاسخ داد.
مثال:
He responded dignifiedly to the challenging questions.
معنی فارسی کلمه dignifiedly
:
به معنای انجام کارها با وقار و شان است.