معنی فارسی dignifiedness

B1

شکوه، وقار، و ویژگی یا حالت فردی که به او احساس آزادی، اعتبار و بزرگی می بخشد.

The quality of being worthy of honor or respect.

example
معنی(example):

شکوه او در نحوه رفتار کردنش واضح بود.

مثال:

Her dignifiedness was evident in the way she carried herself.

معنی(example):

او در طول مراسم با شکوه زیادی صحبت کرد.

مثال:

He spoke with great dignifiedness during the ceremony.

معنی فارسی کلمه dignifiedness

: معنی dignifiedness به فارسی

شکوه، وقار، و ویژگی یا حالت فردی که به او احساس آزادی، اعتبار و بزرگی می بخشد.