معنی فارسی digraphically

B1

به شیوه‌ای که شامل دو یا چند تصویر یا نمودار برای ارائه اطلاعات می‌شود.

In a manner that involves using two or more graphical representations.

example
معنی(example):

اطلاعات به صورت دیگرافیک تحلیل شد تا بینش‌های بهتری به دست آید.

مثال:

The data was analyzed digraphically for better insights.

معنی(example):

زمانی که به صورت دیگرافیک ارائه شد، نتایج قابل فهم‌تر بودند.

مثال:

When presented digraphically, the results were more comprehensible.

معنی فارسی کلمه digraphically

: معنی digraphically به فارسی

به شیوه‌ای که شامل دو یا چند تصویر یا نمودار برای ارائه اطلاعات می‌شود.