معنی فارسی dimensionally
B2از نظر بعد، به عملکرد یا ویژگیهایی اشاره دارد که در ابعاد متنوع داشته باشند.
In relation to dimensional aspects.
- ADVERB
example
معنی(example):
این اشیا میتوانند به صورت بعدی تحلیل شوند تا ویژگیهای آنها را درک کنیم.
مثال:
The objects can be analyzed dimensionally to understand their properties.
معنی(example):
از لحاظ بعدی، این دو حوزه مطالعه به شدت متفاوت هستند.
مثال:
Dimensionally, the two fields of study are quite different.
معنی فارسی کلمه dimensionally
:
از نظر بعد، به عملکرد یا ویژگیهایی اشاره دارد که در ابعاد متنوع داشته باشند.