معنی فارسی dimin

B1

کاهش یا کم شدن در مقدار یا شدت.

To lessen or decrease in amount or intensity.

example
معنی(example):

نور در حین غروب خورشید به نظر می‌رسید کاهش می‌یابد.

مثال:

The light seemed to dimin as the sun set.

معنی(example):

او احساس کرد انرژی‌اش پس از دویدن طولانی کاهش می‌یابد.

مثال:

He felt his energy begin to dimin after the long run.

معنی فارسی کلمه dimin

: معنی dimin به فارسی

کاهش یا کم شدن در مقدار یا شدت.