معنی فارسی diminuendoed

B1

فعل گذرایی که به کاهش بلندی صدا در موسیقی اشاره دارد.

The action of gradually decreasing the volume in a piece of music.

example
معنی(example):

این قطعه به طرز زیبایی دیمنوئندو شد و جوی آرام ایجاد کرد.

مثال:

The piece was diminuendoed beautifully, creating a serene atmosphere.

معنی(example):

موسیقی به تدریج دیمنوئندو شد تا به حالت تقریبا سکوت برسد.

مثال:

The music was gradually diminuendoed until it was almost silent.

معنی فارسی کلمه diminuendoed

: معنی diminuendoed به فارسی

فعل گذرایی که به کاهش بلندی صدا در موسیقی اشاره دارد.