معنی فارسی diminute

B1

Diminute به معنی کوچک یا ناچیز است و به مواردی اشاره دارد که به لحاظ اندازه یا اهمیت نسبت به سایر موارد کوچک‌تر هستند.

Small or insignificant in size or importance.

example
معنی(example):

جزئیات کوچک نقاشی از راه دور سخت دیده می‌شد.

مثال:

The diminute details of the painting were hard to see from a distance.

معنی(example):

او نقش نسبتاً کوچکی در نمایش داشت.

مثال:

She had a rather diminute role in the play.

معنی فارسی کلمه diminute

: معنی diminute به فارسی

Diminute به معنی کوچک یا ناچیز است و به مواردی اشاره دارد که به لحاظ اندازه یا اهمیت نسبت به سایر موارد کوچک‌تر هستند.