معنی فارسی diminuted

B1

Diminuted به معنی کاهش یافته یا کم شده است و در زمینه‌هایی مانند صدا یا نور به کار می‌رود.

Reduced or made smaller, particularly in terms of sound or intensity.

example
معنی(example):

صدا به یک زمزمه‌ی کم تبدیل شد.

مثال:

The sound was diminuted to a low whisper.

معنی(example):

درخشندگی به حدی کاهش یافت تا خستگی چشم کمتر شود.

مثال:

The brightness was diminuted to reduce eye strain.

معنی فارسی کلمه diminuted

: معنی diminuted به فارسی

Diminuted به معنی کاهش یافته یا کم شده است و در زمینه‌هایی مانند صدا یا نور به کار می‌رود.