معنی فارسی dimuence
B1صفتی که به کیفیت یا حالت خنکی و لطافت اشاره دارد.
A quality or state of being cool or refreshing.
- OTHER
example
معنی(example):
خنکی آب به حفظ تازگی گلها کمک کرد.
مثال:
The dimuence of the water helped to keep the flowers fresh.
معنی(example):
در تابستان، خنکی به باغ تأثیر خنککنندهای میدهد.
مثال:
In summer, the dimuence creates a cooling effect in the garden.
معنی فارسی کلمه dimuence
:
صفتی که به کیفیت یا حالت خنکی و لطافت اشاره دارد.