معنی فارسی dindle
B2دایندل به معنی ول گشتن یا بیهدف جنب و جوش کردن میباشد.
To wander or move around without a specific purpose.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت در پارک بچرخد.
مثال:
He decided to dindle around the park.
معنی(example):
من او را دیدم که ساعتها بدون هدف میچرخید.
مثال:
I saw him dindle for hours without a purpose.
معنی فارسی کلمه dindle
:
دایندل به معنی ول گشتن یا بیهدف جنب و جوش کردن میباشد.