معنی فارسی dindles
B1دندل کردن، به معنای بازی کردن یا دستکاری به آرامی چیزی است.
The third person present tense of dindle; to play or fiddle.
- VERB
example
معنی(example):
او اغلب با گربه خانگیاش دندل میکند.
مثال:
He often dindles with his pet cat.
معنی(example):
آنها قبل از پختن سبزیجات را دندل میکنند.
مثال:
They dindles the vegetables before cooking.
معنی فارسی کلمه dindles
:
دندل کردن، به معنای بازی کردن یا دستکاری به آرامی چیزی است.