معنی فارسی dingoing
B1دنگو کردن، به معنای بازی یا خوش گذرانی به صورت تفریحی در مکانهای طبیعی یا اجتماعی است.
The act of having fun and being playful, often outdoors.
- VERB
example
معنی(example):
آنها شب گذشته در دور آتش کمپ دنگو کردند.
مثال:
They were dingoing around the campfire last night.
معنی(example):
دنگو کردن معمولاً به معنای خوش گذرانی و بازیگوشی است.
مثال:
Dingoing often means having fun and being playful.
معنی فارسی کلمه dingoing
:
دنگو کردن، به معنای بازی یا خوش گذرانی به صورت تفریحی در مکانهای طبیعی یا اجتماعی است.