معنی فارسی dinkier
B1کوچکتر و نازک‌تر، برای توصیف چیزی که نسبت به دیگران کوچکتر است.
Smaller or more compact in size.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Tiny and cute; small and attractive.
معنی(adjective):
Tiny and insignificant; small and undesirable.
مثال:
They stayed in a dinky hotel room, but they had a great trip.
example
معنی(example):
این ماشین جدید از مدل قدیمی کوچکتر است.
مثال:
This new car is dinkier than the old model.
معنی(example):
هر چه کاناپه کوچکتر باشد، احساس دنجی اتاق بیشتر است.
مثال:
The dinkier the couch, the cozier the room feels.
معنی فارسی کلمه dinkier
:
کوچکتر و نازک‌تر، برای توصیف چیزی که نسبت به دیگران کوچکتر است.
